
نهنگ آبی با کیفیت ۷۲۰P و ۱۰۸۰P
دانلود رایگان سریال نهنگ آبی
دانلود سریال جدید نهنگ آبی
پوستر قسمت ششم سریال نهنگ آبی
ساعد سهیلی ، لیلا حاتمی ، فرهاد آئیش ، حسین یاری ، ویشکا آسایش ، آزاده صمدی ، ماهور الوند ، مجید مظفری ، پریوش نظریه ، مصطفی زمانی
نویسنده : بهرام توکلی ، تهیهکننده: سعید ملکان ، تدوین گر: میثم مولایی ، فیلمبردار: علی قاضی ، راوی: ساعد سهیلی ، سازنده: هنر اول ،آهنگ ساز: امید رئیس دانا
سریال نهنگ آبی یکی از جدیدترین محصولات شبکه نمایش خانگی است که توانسته در مدت کوتاهی طرفداران پر و پا قرصی پیدا کند.
نهنگ آبی اولین سریال نمایش خانگی ساخته ی کارگردان شهیر، فریدون جیرانی است که کارنامه ی کاری قابل توجهی دارد و همین امر در کنار بازیگران معروفی مثل لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، مصطفی زمانی، ساعد سهیلی، مجید مظفری، ستاره پسیانی، پریوش نظریه،حسین یاری و… موجب می شود، مخاطب انتظار اثر قابل توجهی را داشته باشد.
در ادامه ی این مطلب به معرفی سریال نهنگ آبی و هرآنچه که باید از آن بدانید، می پردازیم؛ بنابراین اگر تا به حال از مخاطبین این سریال نبودید، با ما همراه باشید تا با این اثر دوست داشتنی بیش تر آشنا شوید.
اگر با فیلم های پیشین جیرانی آشنایی داشته باشید، حتما می توانید لیست بلند و بالایی از همه ی مشرقی های مصیبت زده را پیدا کنید! در واقع مشرقی ها کاراکترهای مورد علاقه ی جیرانی هستند که سروکله ی آن ها در همه ی فیلم های جیرانی پیدا است و عموما قربانی توطئه های عجیب و غریب اطرافیانشان می شوند.
در سریال نهنگ آبی هم با یک مشرقی آسیب دیده رو به رو می شویم که احتمالا قربانی بازی های عجیب و غریبی شده است. آرمین مشرقی(ساعد سهیلی) ، جوان ۲۵ ساله ای است که در رشته ی کامپیوتر مشغول به تحصیل است و اوقات بیکاری خود را در سایت کتابخوانی اش می گذراند و در این گیر و دار با دختری به نام ژاله ( ماهور الوند)، آشنا می شود.
آرمین به عنوان مسئول امنیت شبکه در شرکتی که ژاله در آن کار می کند، استخدام می شود و در این بین با بهمن ( حسین یاری) رئیس شعبه، آناهیتا (لیلا حاتمی) نامزد بهمن، هاله (آزاده صمدی) منشی شرکت، نادر (حمیدرضا آذرنگ) رئیس هیئت مدیره شرکت مادر و مروارید (ویشکا آسایش) همسر نادر و یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت مادر، آشنا می شود. آدم هایی که هرکدام داستان های عجیب و غربی دارند و آرمین را وارد هزارتویی پیچیده می کنند.
قسمت اول سریال نهنگ آبی با اعترافات آرمین مشرقیِ خون آلود و زخمی در اتاقی ویران و متروکه آغاز می شود، اعترافاتی که خیلی زود مشخص می کند، او قربانی بازی آدم های اطرافش شده است و در هر قسمت قرار است پرده از بخشی از این ماجرای پیچیده، برداشته شود.
سریال نهنگ آبی ویترین کاملی از مجموعه ای از بهترین عوامل سینمای ایران است، از فریدون جیرانی در مسند کارگردان گرفته تا بهرام توکلی، سعید ملکان، لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، ساعد سهیلی و…
بهرام توکلی نویسنده و کارگردان سرشناسی است که آثار درخشانی چون تنگه ابوقریب، بیگانه، غلامرضا تختی، آسمان زرد کم عمق، این جا بدون من و… را در کارنامه دارد و این بار در مقام نویسنده در کنار فریدون جیرانی به فعالیت پرداخته است. اگر با ساخته های پیشین توکلی آشنایی داشته باشید، می توانید حدس بزنید احتمالا در سریال نهنگ آبی قرار است تکه های مختلف داستان به شکل هنرمندانه ای در کنار هم چیده شود و باز هم احتمالا به یک نتیجه و پایان بندی غیر منظره ختم می شود.
فریدون جیرانی نیز کارگردان سرشناسی است که تخصص ویژه ای در ساخت آثار غیر معمول و پیچیده دارد. از جمله مهم ترین آثار سینمایی فریدون جیرانی می توان به قرمز، سالاد فصل، شام آخر، صورتی، خفه گی و… اشاره کرد. همچنین مرگ تدریجی یک رویا از جمله سریال های تلویزیونی بود که توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند.
اکنون فریدون جیرانی برای اولین بار پا به شبکه ی نمایش خانگی گذاشته است و با ساخت سریال نهنگ آبی، می خواهد استانداردهای سریال سازی ایران را جا به جا کند، البته هنوز برای نتیجه گیری درباره ی این که تا چه حد در این کار موفق بوده، زود است و باید منتظر بازخورد مخاطب در قسمت های آینده ماند.
سعید ملکان طراح چهره پردازی مطرحی است که آثار بسیار خوبی را در کارنامه خود دارد. ملکان در چند سال گذشته فعالیت های خود به عنوان تهیه کننده را آغاز کرده است و از جمله آثار او در مقام تهیه کننده می توان به ابد و یک روز، تنگه ابوقریب، آرایش غلیظ، غلامرضا تختی و… اشاره کرد. البته فیلمو و هنر اول، در کنار ملکان تولید سریال نهنگ آبی را بر عهده داشته اند.
از دیگر شگفتی های سریال نهنگ آبی حضور لیلا حاتمی است. حاتمی پیش از این تجربه ی حضور در سریال های شبکه ی نمایش خانگی را نداشته است. در کنار حاتمی تیم بازیگری قوی و محبوبی وجود دارد که حضور هر کدام از آن ها در یک فیلم می تواند موفقیت آن اثر را تضمین کند. از جمله بازیگران سریال نهنگ آبی می توان به ساعد سهیلی، حسین یاری، مصطفی زمانی، ماهور الوند، ویشکا آسایش، حمیدرضا آذرنگ، آزاده صمدی، الهام کردا و… اشاره کرد.
سریال نهنگ آبی در ۳۰ قسمت تولید شده و توزیع آن از نه بهمن آغاز شده است. این سریال هر هفته سه شنبه ها توزیع می شود.
در هر صورت با نگاهی گذرا به عوامل سریال نهنگ آبی می توان حدس زد که احتمالا باید با اثری قابل توجه و دیدنی رو به رو شویم.
اولین حاشیه ای که گریبان سریال نهنگ آبی را گرفت، اعتراض علی احمد زاده کارگردان سریال مادر قلب اتمی به شباهت گریم لیلا حاتمی و ترانه علیدوستی یکی از شخصیت های اصلی فیلم مادر قلب اتمی، بود. اعتراضی که البته سعید ملکان طراح چهره پردازی و تهیه کننده ی این سریال آن را یک سوء تفاهم دانست.
حاشیه ی دیگری که در چند روز گذشته برای این سریال ایجاد شده است، اعتراض عوامل این سریال به سانسور نهنگ آبی است، اعتراضی که ساعد سهیلی به تازگی با به اشتراک گذاشتن پستی اینستاگرامی آن را علنی کرد. همچنین بسیاری از منتقدان بخش هایی از سریال نهنگ آبی را شبیه به سریال موفق مستر ربات با بازی رامی مالک می دانند.
در هر صورت شبکه ی نمایش خانگی توانسته آثار خوب و پر مخاطبی مثل شهرزاد را عرضه کند و از سوی دیگر نیز در چند سال گذشته گرفتار آثار پر زرق و برق اما با کیفیت بسیار نازل، شده است. به نظر می رسد سریال نهنگ آبی یکی از آثاری است که امید عرضه ی یک سریال حرفه ای و درجه یک را در شبکه نمایش خانگی می دهد.
در نهایت اگر به دنبال یکی از آثار وطنی برای گذراندن تعطیلات آخر هفته ی خود هستید، سریال نهنگ آبی می تواند انتخاب مناسبی برای شما باشد.
دانلود فیلم خارجی Little Monsters 2019 با کیفیت ۱۰۸۰,۷۲۰
دانلود رایگان فیلم هیولا های کوچک دوبله فارسی از سایت فردیس فیلم
امتیاز : ۶/۳ از ۱۰
انتشار : ۲۰۱۹
کیفیت : ۴۸۰p , 1080p , 720p
زبان : دوبله فارسی
مدت زمان : ۹۲ دقیقه
محصول کشور : آمریکا
کارگردان : Abe Forsythe
نویسنده : Abe Forsythe
بازیگران : Lupita Nyong’o, Alexander England, Josh Gad
فیلم هیولا های کوچک فیلمی در ژانر ترسناک و کمدی ساخت کشور آمریکا است. این فیلم سینمایی تماشایی به کارگردانی و نویسندگی Abe Forsythe محصول سال
سال ساخت: 2001
کشور سازنده: فرانسه
ژانر: کمدی - عاشقانه
کارگردان: Jean-Pierre Jeunet
بازیگران سرشناس: Audrey Tautou
مدت فیلم: 2:09
خلاصه داستان: آمیلی پولن، دختری فرانسوی و درونگرا هست. او تمایل چندانی به برقراری رابطه، با دیگران ندارد و خود را سرگرم تفریحات و لذت های کوچکی، مانند سنگ پرانی میکند. یک شب که به تلوزیون گوش میداد، اتفاقی رخ میدهد و هدف جدیدی در زندگی خود، پیدا میکند.
*این مقاله، داستان فیلم را لو نمیدهد؛ با خیال راحت مطالعه کنید»
اجازه دهید پیش از هرچیز، دلیل انتخاب عنوان مقاله (لذتی دو ساعته در بهشت درونگرایان) را توضیح دهم. فیلم Amelie تا حد زیادی درباره دنیای درونگرا ها هست و با بهرهگیری از عناصری مانند نورپردازی، طراحی صحنه و لباس، رنگ بندی قاب ها و سبک بیان مخصوص، جهانی فانتزی را که به بهشتی برای درونگرایان میماند خلق کرده.
وقتی مشغول خواندن نظرات کاربران درباره فیلم بودم، فهمیدم حدود یک چهارم بیننده ها از فیلم متنفر و سه چهارم دیگر، عاشق آن هستند. بنظرم دلیل لذت نبردن گروه اول، داشتن انتظار نادرست از فیلم و ناآشنا بودن با درونگرایان هست (چون اکثر مخالفان فیلم، گفته بودند درونگرا نیستند). در ابتدا سعی دارم پیش زمینه مورد نیاز، برای لذت بردن از Amelie را در شما ایجاد کنم:
1- این فیلم، فیلمی با فضای فانتزیطور(!) است. وقتی میگویم فضای فیلم، فانتزی است، منظورم وجود موجودات عجیب و جن و پری نیست! قرار نیست که ناگهان وسط فیلم، پرنده ها مشغول همخوانی با بازیگران شوند. بلکه منظورم آرمان شهری است که در آن، فردی درونگرا و دلسوز، مشغول کمک به دیگران در بهتر کردن زندگی اطرافیان و خودش هست. پس لطفا در هنگام تماشای فیلم، به دنبال فیلمی واقع گرا نباشید و انتظار درستی از آن داشته باشید. خود را برای دو ساعت، به دست تصاویر و موسیقی بینظیرش بسپارید.
2-بیایید شناختی جزئی و مقدماتی، درباره درونگرایی و برونگرایی پیدا کنیم: فرد درونگرا، از حضور در اجتماع و مکان های شلوغ، خسته میشود و برای آرامش یافتن و انرژی گرفتن، نیاز به تنهایی و وقت گذراندن با خود دارد. فرد برونگرا، برعکس این وضعیت است. چند نکته حائز اهمیت:
*درونگرایی و برونگرایی، مطلق نیستند بلکه به شکلی طیفی و پیوسته تعریف میشوند و انواع گوناگونی هم دارند. در فیلم هم، کاراکتر هایی با انواع درونگرایی و سطوح مختلف درونگرایی را شاهد هستیم.
*برخلاف باور عمومی، درونگرایی، ااما به معنای افسردگی و بیماری نیست!
میتوانید بعداً، بیشتر درباره درونگرایی و برونگرایی مطالعه کنید. اما تا همین جا برای درک فیلم، کافی هست.
3- به قول استاد: تماشای نسخه دوبله شده و دارای حذفیات فیلم آمیلی، حرام است! درسته که فیلم فرانسوی هست و اکثر مان چیزی از فرانسوی متوجه نمیشویم، اما با این حال، این فیلم، باید فقط و فقط با زیرنویس دیده شود تا هم از گزند سانسور تصویری و کلامی به دور باشیم و هم بتوانیم دنیای فیلم را، آنگونه که سازندگانش میخواهند درک کنیم. اصلا کلا فیلم دوبله، ممنوع است :)
4- برای غرق شدن در این فیلم، بدون همراهی دوستانتان و تنهایی فیلم را ببینید؛ وگرنه ممکن است همراهتان، شما را از غرق شدن در فیلم نجات دهد و نتوانید لذت کافی را از تماشایش ببرید.
خب حالا بعد از مقدمه ای نسبتا طولانی و کسب پیش زمینه مورد نیاز، بریم سراغ مراحل بعدی بررسی فیلم آمیلی.
فیلم، از فیلمنامه خوبی برخورددار است که میتواند در آغاز کار، با سبک بیان خاص و نوآورانه خود و داستان جذابش شما را همراه خود کند. البته ناگفته نماند که موسیقی متن شاهکار این عنوان، تاثیر عظیمی بر همراه شدن شما با فیلم و قرارگرفتن در فضای آن، دارد (در ادامه، بیشتر درباره موسیقی صحبت خواهم کرد).
در ابتدا، فیلمنامه با ریتم بسیار خوبی آغاز شده و پیش میرود اما در یک سوم پایانی، کمی از ریتم میافتد؛ البته این افت ریتم به خوبی توسط بازی شگفت انگیز اودره توتو» و کارگردانی و موسیقی، پوشیده میشود و ضربه چندانی به فیلم وارد نمیگردد. در مجموع، فیلمنامه Amelie، نقطه قوت آن به حساب میآید.
و بالاخره باید به شخصیت پردازی شاهکار فیلم هم اشاره کنم. سازندگان فیلم، آنقدر خوب از پس شخصیت پردازی برآمده اند که باعث شدند افراد برونگرا بتوانند فردی درونگرا را درک کرده و دو ساعت همراه با او شوند و از این همراهی، لذت هم ببرند. خلق شخصیتی چنان شیرین و دوست داشتنی، کار ساده ای نیست.
جان پیر جنت » هم در مقام کارگردانی به خوبی هرچه تمام، وظیفه خود را انجام داده و توانسته با ایجاد میزانسن هایی مناسب (برای دوستانی که نمیدانند: میزانسن به بیان ساده، تمام چیزی است که در تصویر میبینیم!) و قاب بندی هایی هماهنگ با فضای فیلم، حس و حال منحصر به فردی را در Amelie ایجاد کند. جنت» در صحنه های متعددی، نبوغ خود را در به نمایش گذاشتن جزئیات نشان داده (دقیقا مانند شخصیت آمیلی که میگفت: از توجه به جزئیاتی که بقیه متوجه آنها نمیشوند، لذت میبرد). با بیان دو مثال، بهتر متوجه توجه فیلم، به جزئیات میشویم:
جان پیر جنت، همچنین از تکنیک های دیگری در فیلمش بهره برده تا تاثیر فیلم، دو چندان شود. از جمله موقعیت های کمدی (که واقعا هم خنده دار هستند و توانستند حسابی من را بخندانند) و فیلمبرداری عالی.
یکی از مهم ترین نقاط قوت فیلم Amelie، فیلم برداری فوق العاده آن و قاب بندی های خلاقانه اش میباشد. در طی فیلم شاهد چند تغییر قاب و لانگ شات به موقع هستیم. به عنوان مثال، به این لحظات و قاب بندی هایش در فیلم، دقت کنید:
موارد نبوغ آمیز این چنینی، در فیلم بسیار است که من به بیان همین سه مثال، اکتفا میکنم. پیدا کردن بقیه شان با خودتان!
هرچه از کیفیت بالای بازیگری اودره توتو» در این فیلم بگویم، کم گفتم. حالات چهره، لبخند های شیرین و موزیانه، صورت های متعجب، لحن صحبت کردن و.، به بهترین نحو ممکن اجرا شده اند. او کاملا در نقش فرو رفته و گویا واقعا به آمیلی قصه ما تبدیل شده. از نظر من بازی وی در این نقش، بین پنج بازی برتری است که از خانم ها دیدم.
بازیگران فرعی هم عمدتا خوب ظاهر شدند اما گاهی اوقات، بازی اغراق شده ای را به نمایش گذاشتند. هرچند این ضعف کوچک هم به راحتی توسط بازیگری فوق العاده اودره توتو، پوشانده میشود.
موسیقی متن فیلم Amelie به قدری عالی است که به خودم اجازه نقدش را نمیدهم. اگر موسیقی یان تیرسن» بر روی فیلم نبود، آمیلی، این آمیلی نمیشد! موسیقی به قدری خوب بر تصاویر فیلم نشسته که گویا واقعا در آن لحظات، در آن دنیای فانتزی آمیلی، این موسیقی به گوش میرسد و ما درحال گوش دادن به صدای محیط هستیم (اتفاقی که به ندرت رخ میدهد). اصلا وقتی هنگام نوشتن این متن، به صحنه های فیلم فکر میکنم، موسیقی یان تیرسن را در ذهنم میشنوم!
پیشنهاد میکنم بدون اتلاف وقت بیشتر، هرچه سریع تر آلبوم این فیلم را دانلود کنید و از آن لذت ببرید. البته خودم هم قصد دارم موسیقی های منتخبی از وی را در صفحه ام قرار دهم.
*آمیلی فیلمی است که تمام مخاطبان سینما، یعنی حرفه ای، نیمه حرفه ای و آماتورها، میتوانند از آن لذت ببرند.
فیلم Amelie سکانس ها و دیالوگ های بیاد ماندی بسیاری دارد که سکانس آخر هم از جمله بهترین سکانس های آن است. همچنین صبحت های ضبط شده مرد شیشه ای، میتواند مو به تن ما سیخ کند. چون نمیخواهم در این مقاله، پایان فیلم را اسپویل کنم، به توضیح این سکانس نمیپردازم و بررسی اش را به خودتان میسپارم؛ فقط همین قدر میگم که یکی از بهترین سکانس هایی هست که دیدم. اصلا با دیدن این سکانس، آدم هوس عاشق شدن میکند!
*جالبه بدونین این فیلم موفق به بردن هیچ جایزه ای در اسکار و گلدن گلوب نشد. واقعا هرچه میگذرد، بیشتر متوجه سطح پایین و بی اهمیتی این جوایز میشوم.
با آنکه هنوز حرف های بیشتری برای گفتن درمورد فیلم باقی مانده، مجبورم برای جلوگیری از طولانی شدن بیش از حد - که فکر کنم این طور هم شد - آنها را بیان نکنم.
در نهایت، با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف فیلم، به فیلم آمیلی نمره 9/3 از 10 اختصاص میدهم و بین 30 فیلم برتر من جای دارد. Amelie برای یک بار دیدن نیست، آنقدری خوب و حال خوب کن است که باید چندین و چند بار تماشایش کنیم. پس اگر تا به حال این اثر را ندید، بیش از این فرصت را از دست ندهید و هرچه سریع تر، لذتی دو ساعته در بهشت درونگرایان » را تجربه کنید.
اگر به خودتان فرصت غرق شدن در فیلم را بدهید، که می داند؟ شاید همانطور که در پوستر فیلم نوشته، زندگی شما هم مانند آمیلی تغییر کند ;)
نقد و بررسی فیلم را همینجا تمام میکنم (ببخشید که طولانی شد، اما Amelie آنقدر مطلب برای گفتن دارد که نمیتوان در متنی کوچک، بررسی اش را جمع کرد. مگر اینکه به شکلی زومجی طور (!) خلاصه داستان را برایتان تعریف میکردم :) ). اما هنوز صحبتی کوچک با شما همراه عزیزی که تا اینجای مقاله را خواندی، دارم. من اوایل راه نقد فیلم هستم و تجربه بسیار اندکی در این زمینه دارم. در نتیجه بدون کمک شما عزیزان نمیتوانم متوجه اشتباهات و نقاط قوت کارم بشوم. پس از شما خواهش دارم با ارسال نظرتان درباره این مقاله، نقد بنده را نقد کنید و ایراداتش را به من گوشزد کنید؛ نه تنها ناراحت نمیشم، بلکه خیلی هم خوشحال میشم که با نقاط ضعف کارم آشنا شوم.
داستان فیلم Ready Player One در سال ۲۰۴۵ در آمریکا رخ می دهد و دنیایی را به تصویر میکشد که ابداً ایده آل نیست و شبیه به یک ویرانه هست. وید واتس پسر جوانی است که در محلهای زاغهنشین ست دارد؛ او و سایر مردم جهان تمام رؤیاها و خواستههایشان را در یک دستگاه واقعیت مجازی جستجو مینمایند؛ زمانی که وید این دستگاه (عینک واقعیت مجازی) را بر روی سر قرار میدهد، به نظر می رسد که او خوشبختترین انسان دنیاست؛ اما انتشار یک پیام از خالق این دنیا به نام هالیدی که در آن اشاره می کند یک گنج مخفی در دنیای واقعیت مجازی وجود دارد که با یافتن آن افراد می توانند به این جهان مسلط شوند، رقابت برای یافتن آن آغاز میشود.
در فیلم Ready Player One، زمانی را مشاهده می کنید که دنیای مجازی تقریباً تبدیل به دنیای واقعی شده است، مردم تنها برای رفع گرسنگی و قضای حاجت به دنیای واقعی می آیند و غیرازاین زمان ها ترجیح می دهند در دنیای واقعیت مجازی مشغول بازی یا گردش باشند. حتی آنها در دنیای واقعی در خانههایی زاغه مانند و کوچک زندگی میکنند زیرا نیازی به محلی بزرگ در دنیا ندارند، تمام زندگی و لذتشان در دنیای واقعیت مجازی خلاصهشده است.
نمایش آینده در فیلم Ready Player One نشان می دهد، شبکه های اجتماعی و بازی ها به هم پیوند خوردهاند و مردم در دنیای مجازی میتوانند بازی کنند، باهم به صحبت و گردش بپردازند، کسب درآمد کنند و یا حتی روابط جنسی داشته باشند؛ از طرف دیگر این دنیای واقعیت مجازی امکان تبادلات اطلاعات مجرمانه را برای کاربر، راحتتر از قبل کرده است. در ادامه به سایر نکات فیلم بهطور خلاصه اشاره میشود:
۱. تأثیر شرکتهای فناوری در آینده: این فیلم بیان می کند که در دنیای آینده، مدیریت کل دنیا دست کسانی است که فناوری را در دست دارند، آنها شرکتهای بزرگ و چندملیتی فناوری هستند که قوانین دنیای مجازی را تصویب می کنند. در این دنیای مجازی دیگر دولتی و ملتی وجود نخواهد داشت، پلیس هم زیر نظر شرکت های بزرگ فناوری فعالیت خواهد کرد.
۲. کسب درآمد در دنیای واقعیت افزوده و رواج ارزهای مجازی: هدف تمامی کاربران دنیای واقعیت افزوده در این فیلم، بازی و کسب سکه های مجازی است، زیرا از طریق این سکه ها می توانند دنیای خود را گسترش دهند و به خرید در دنیای مجازی بپردازند. درواقع قدرت برتر دست کسانی است که ثروت مجازی بیشتری دارند. همچنین بازی و کسب سکه در این دنیا، می تواند باعث درآمدزایی در دنیای واقعی گردد؛ مثلاً شرکتی به نام IOI در این فیلم به نمایش درمیآید که با در استخدام گرفتن آدمها و بازی کردن آنها بهعنوان سرباز شرکت IOI در دنیای مجازی، هدفش که جمعآوری سکههای بیشتر و درنهایت یافتن کلیدهای اصلی بازی دنیای واقعیت افزوده بهمنظور به دست گرفتن مدیریت کل این دنیاست را دنبال می کند. این کسب سکههای مجازی و ساخت دنیای واقعیت مجازی، آنچنان برای مردم حساس است که در صورت باخت در بازی و از دست دادن سکههایشان، برخی از شدت ناراحتی به خودکشی روی می آورند. درواقع زندگی در دنیای مجازی از زندگی در دنیای واقعی اهمیت بیشتری یافته است.
۳. جالب است مردم در فیلم Ready Player One سعی دارند دنیای واقعیت مجازی را همانند دنیای واقعی کنند، یعنی با خرید لباسهایی خاص و پوشیدن آنها همراه عینک واقعیت مجازی، حس درد، ضربه و حتی تماسهای جنسی را از دنیای مجازی به دنیای واقعی متصل نمایند.
۴. مفهومی جدید به نام عشق سایبری به وجود خواهد آمد، یعنی عشق به یک شخصیت خیالی که فقط در دنیای واقعیت مجازی میتوان آن را مشاهده کرد.
۵. تأکید می شود که تمام لذت دنیای مجازی به بیقانونی آن است. زیرا مردم دوست دارند تمام محدودیتهای دنیای واقعی را در دنیای مجازی پشت سر بگذارند و درواقع عقده های دنیای واقعی را در دنیای مجازی تخلیه کنند.
۶. در دنیای واقعی، پهپادها تمامکارها را بر عهده گرفتند، از رساندن غذا به دست مشتری تا تعقیب و مراقبت های خودکار سوژه ها بوسیله پردازش تصویر و حتی بمبگذاری!
۷. در این دنیای آینده، مخفی ماندن هویت کاربران در فضای مجازی بیشازپیش اهمیت یافته است، زیرا با ترکیب شبکه های اجتماعی با بازیها، رقابتهایی در بین کاربران ایجادشده است که دانستن هویت واقعی شامل نام و محل زندگی یک نفر در دنیای بیرونی، میتواند به قیمت از دست دادن جان او توسط رقبا و همبازیهایش تمام شود. همچنین آواتار کاربران (آواتار در این فیلم درواقع چهره افراد در دنیای مجازی است) پس از مشهور شدن آنها در دنیای واقعیت مجازی، می بایست به دلیل مقابله با مزاحمت در جمعهای مجازی مخفی گردد.
۸. داشتن سواد رسانه ای در دنیای فیلم و درواقع آینده، اهمیت دوچندان دارد، زیرا امکان تفاوت اصل انسانها با چهره ای که در دنیای واقعیت مجازی از خود نشان میدهند بسیار بیشتر از گذشته است.
۹. امکان تشخیص دنیای واقعی از دنیای مجازی در برخی موارد برای کاربران غیرممکن خواهد شد (مانند زمانی که نمیدانیم خوابیم یا بیدار)، و این حالت امکان بروز مخاطراتی را برای کاربر به همراه خواهد داشت.
۱۰. حتی در زندانها نیز با فراهم نمودن عینک های واقعیت افزوده، از انسان ها برای کار اجباری در دنیای واقعیت مجازی بهمنظور ساخت دنیای مجازی شرکتهای فناوری استفاده می گردد.
۱۱. همچنین با فعالیت در دنیای واقعیت مجازی، امکان جاودانگی برای انسان فراهم خواهد شد، زیرا پس از مرگ هم امکان مشاهده و حتی صحبت با هویت مجازی افراد فراهم است.
تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA که آن را تحت عنوان به سوی ستارگان نیز ترجمه کرده اند می تواند دریچه های تازه ای را به شناخت جزئیات و محتوای این فیلم به روی بیننده بگشاید. مطلب را با این نکته آغاز می کنیم که طبیعتا تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA نیازمند شناخت عوامل مختلفی است که در شکل گیری ایده تا پرورش فیلمنامه نقش اساسی و کلیدی ایفا نموده اند. جیمز گری کارگردان توانای سینما با ساخت فیلم به سوی ستارگان توانسته است به موفقیت های شایان توجهی در مقام یک فیلمساز حرفه ای دست پیدا کند. چینش و انتخاب بازیگران مطرح و سرشناسی از قبیل براد پیت در نقش روی مک براید و تامی لی جونز در نقش کرتز توانسته است موقعیت های بی نظیری را در این فیلم خلق کند که حاصل نواندیشی و تمایل جیمز گری به ایجاد نوعی همزاد پنداری در قالب انتقال پیام از خلال روایات و حوادث حاکم بر شاکله اصلی فیلم می باشد.
مورد دیگری که باید در تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA به آن اشاره کنیم فیلمنامه ایتن گراس است که در آفرینش این فیلمنامه با وجود جسارت های خاصی که به خرج داده است ولی به دلیل چیرگی فضای روانشناختی و تمهیدات نوشتاری برای ارائه یک فیلمنامه گیرا و مخاطب پسند از یک سو و حساسیت های خاصی که در این زمینه به خرج داده است عملا دیالوگ های منطقی و عمیق در این فیلم رد و بدل نمی شود. در واقع باید در تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA به این واقعیت اذعان کرد که اگر بیننده در تماشای این فیلم ۱۲۰ دقیقه ای انتظار دارد تا با یک فیلم اکشن و سراسر هیجان مواجه شود بهتر است با این ذهنیت به سراغ تماشای فیلم به سوی ستارگان نرود. می توان اینطور استنتاج کرد که پیام فیلم هر چه که باشد می توان مضمون های عمیق را از خلال آن دریافت کرد.
تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA یا عنوان فارسی آن یعنی به سوی ستارگان به نوعی دامن زدن به اشتباهات و به قولی آزمون و خطاهای بشری است. فیلمی که با یک دیالوگ معنادار از روی مک براید پایان می پذیرد که می گوید: من زندگی می کنم و عشق می ورزم. تمام گویی لازم است تا به جدال و کشمکش همیشگی بشر با ناشناخته ها در اعماق این منظومه غریب و نیز منظومه درونی وی نقب بزنیم. داستان از این قرار است که روی مک براید که در زندگی خودش دچار ناملایمات و کمبودهای خاصی است هر چند با وجود عدم تمایل خودش تصمیم می گیرد تا به قصد جستجوی پدر و در پوشش کشف نپتون وارد کهکشان شود. در این بین تنها چیزی که می تواند او را به حقیقت گردون رهنمون سازد تلاش او برای غلبه بر رازآلودگی و ابهامات فضای اثیری است که حول سیاره ما شکل گرفته است. جستجوی پدر و در واقع واصل شدن به اصل خودش حقیقتی است که پس از انفجار سفینه به کشف آن نائل می شود. وجود ماشین های رباتیک و تلاش برای کشف ناشناخته های مریخ و جنگ و جدال ها در این فیلم لحظات نفس گیری را برای تماشاگر خلق می کند ولی در پایان در می یابد که تمام این تمهیدات به منظور انتقال پیام بی سر و سامانی و آشفتگی هایی است که جادوی تکنولوژی بر زندگی آدمیان تحمیل کرده است.
سوال اساسی در تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA این است که روی مک براید واقعا به کشف سیاره ای یا یک پروژه در فضا برآمده است یا به واقع قصد دارد تا به شناخت خودش دست پیدا کند؟. این فضای لایتناهی و معلق ماندن وی در آن تمثیل یگانه ای از سرگردانی و رنج و فراموشی را به مخاطب آگاه انتقال می دهد. در واقع یکی از مزیت هایی که لازم است تا در تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA به آن پرداخته شود پرهیز از پرورش ابهام در فیلم است. تکنولوژی به پایان می رسد و دغدغه های آدمی تمام می شود. همان چیزی که روی مک براید در پایان فیلم به مثابه یک بیانیه یا نظرگاه کلی به ان اشاره می کند و با قاطعیت اعلام می کند که او از این پس زندگی خواهد کرد و عشق خواهد ورزید؛ حقیقتی غیر قابل انکار و ماندگار. هر چند فیلم به مدد ارائه تکنیک های بصری و نور پردازی متبحرانه آن توانسته است تصویر زیبا و ماندگاری را در ذهن مخاطب ثبت کند ولی در واقع مزیت اصلی آن خالی بودن از پیچیدگیهای غامض است. هر چند باید این نقیضه را قبول کنیم که عمق بخشیدن به مضامین در این فیلم نتوانسته است چندان درخشان و موفقیت آمیز جلوه کند و اگر بازی حیرت آور براد پیت نبود شاید دیگر از مضمون ناقص آن چیز چندانی بر جا نمی ماند. این همان ابهامی است که به ابهام و سرگشتگی نمی انجامد. همان نقیضه ای که تکنولوژی را در مقام شر در یک سوی میدان و بشریت را در مقام خیر در سوی دیگر میدان جنگ قرار می دهد.
نکته دیگری که در تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA به آن دست پیدا می کنیم پرورش حقیقت به جای ابهام است. در واقع تحلیل فیلم علمی و تخیلی AD ASTRA را می توان با این یادآوری به پایان برسانیم که سخن از همان ابهامی است که نطق های فلسفی وار را در ذهن تداعی می کند و اینک به کمک بازی های درخشان و دیالوگ های نه چندان سنگین فارغ از جلوه های بصری و صوتی فوق العاده ای که در این فیلم به کار گرفته شده است و از تصویربردار حرفه ای و مطرحی چون هویتما در ارائه این اثر ماندگار به نحو مطلوبی بهره گرفته شده است با این وجود این فیلم همچنان در رده فیلم هایی چون ۲۰۰۱ یک ادیسه فضایی و زیر رده های دیگر قرار می گیرد. به عبارت دیگر مضمون سرگردانی بشر چندان پر رنگ و برجسته نمایان شده است که ترفندهای دیگری از قبیل درونمایه ها و تم های غالب که بر جستجوهای ادیسه وار و سرگردانی روی مک براید در فضای لایتناهی تکیه دارد چندان نتوانسته است محوریت تنهایی بشری را تحت الشعاع خود قرار و چنین پیامی را به بیننده انتقال دهد. تک گویی های براد پیت در این فیلم هر چند در قالب پردازش شخصیت قهرمان فیلم موفق بوده است ولی خالی از هر نوع عمق و ثقل کافی برای جذب مخاطب به شمار می روند. واقعا اگر حرکت و بازی نور و جلوه های بصری درخشان نبود شاید از فیلم چیز چندان قابل توجهی باقی نمی ماند.
ساخته شدن "مرد ایرلندی" را نمیتوان یک اتفاق طبیعی از جانب کارگردان باتجربهای که میخواهد بر روی خط غریزه و سبک، گامهای آخرینش را بردارد دانست. بیشتر از اینکه "مارتین اسکورسیزی
جادوی اینترنت نتفلیکس را خورشید جدیدی کرده است در سپهر محصولات سرگرم کننده ی تلویزیونی که ممکن است آیندهی سالنهای سینما را روشن و تاریک دوستان را پراکنده سازد. بااینحال و به شکل مقطعی منافعش برای عاشقان فیلم (نه ااماً دوستداران ساختمان سینما) کم نبوده است. ایده پردازان و کارگردانها در پناه دست و دلبازی سهلگیرانهی پیامبران این مسلکِ نو توانستهاند کارهایی خلق کنند که هم دیدنی است و هم ارزشمند. نور این خورشید آنقدر وسوسه کننده هست تا غولهای کارگردانی هم ترغیب شوند تا از تشعشع آن بدنی برنزه کرده و آرزوهای ناتمامشان را آنجا تمام کنند. نتفلیکس از این بابت معتبرتر شده و مشترکین آن در بستههای درهمی که دریافت میکنند میتوانند از فیلمها و سریالهای گرانمایهتری (اگر کاملاً خوشبین باشیم) لذت ببرند. اما در آنطرف دیگر سکهی زرین نت فلیکس و سیستمهای مشابه چیز خطرناکی پنهان شده که ممکن است در درازمدت به پایههای مستحکم صنعت فیلمسازی صدمه وارد کند. قدرت فعلی نت فلیکس از منبع نامطمئنی سرچشمه میگیرد که امکان خشک شدنش میرود. منبعی که آبراهههایش به شخصیسازی سینما و سلیقهی مخاطب چهبسا ختم میشود. گرچه اکنون برای دیدن این ترکهای ویرانکننده خیلی زود است اما نسیم نشانههایش وزیدن گرفته است. کمپانیهای قدیمی معروف فیلمسازی مستقر در هالیوود، مداخله جویانه در جرحوتعدیل نگاتیوها و سرنوشت فیلمها تأثیر ناراحتکنندهی میگذاشتند اما بههرحال با تجربهی دورودراز خود مانع از شخصی شدن تولیداتشان توسط کارگردانها نیز میشدند. کشمکش همیشگی میان کمپانیها و کارگردانها بر سر نام فیلم، انتخاب آرتیستها و حذف و تغییر برخی صحنهها منجر به برقراری تعادلی میشد که نهایتاً سودش را تماشاچی میبرد. در نتفلیکس این تعادل دیده نمیشود و از حالا به بعد هرآنکه مشتاق است تا ایدهاش را بدون نصیحت دیگران به تصویر برگرداند درب خانهی نتفلیکس را خواهد کوفت. از طرفی دیگر با افزایش تعداد سیستمهای پخش و داغ شدن رقابت میان آنها، محصولات تلویزیون پروتکل اینترنت برای دیده شدنِ بیشتر، کارشان حتماً به لایک گرفتن و از این قبیل مزخرفات خواهد رسید که در این صورت موضوع تمایل به طبع و سلیقهی مخاطب پیش آمده که نتیجهی ناخوشایندش، فیلم ویرانکن خواهد بود. بههرحال پخش گستردهی فیلم طولانی "مرد ایرلندی" بر روی پردهی عریض سینما مطمئناً شکست میخورد و پلتفرم نتفلیکس و صفحهی کوچک تلویزیون، این بار بهترین محل برای نمایش گنگستربازی پا به سن گذاشتههای ِاسکورسیزی بود.
وجود مردانی چون مارتین اسکورسیزی و چندتایی دیگر که سرسختانه برای زنده ماندن سینما و تحویل آن به آیندگانِ باصلاحیت تلاش میکنند غنیمت بزرگی است. غنیمتی چون یک سد در مقابل هجوم کسانی که تقلا و روشنفکری آنان در حد لاس زدن با دوربین خلاصه شده و نادانسته سعی میکنند سینما را از حالت عمومیاش خارج کنند. او و همنوعانش علاوه بر آفرینش سرگرمیهای تحسینبرانگیز، معلمین خوبی برای دیگران و مکتشف استعدادهای نشکفته هم بودند. اسکورسیزی از یک ویدیوکلیپ چنددقیقهای هم میتوانست کسی را به عالم سینما معرفی کند (وسلی اسنایپس
منبع :
درباره این سایت